پست قبل رو که می خونم اشک تو چشمم جمع میشه!
حتما میپرسین چرا؟! بالاخره اون کاری که برای انجامش دو دل بودم رو انجام دادم و جواب منفی رو شنیدم!!!!
سخت بود! خیلی سخت!
اما بالاخره انجامش دادم و دارم با عواقبش کنار میام :(
دلم خیلی برای اون روزای شیرین تنگ شده :(
حاضرم همه چیزمو بدم تا دوباره اون روزها تکرار بشن و عاقبت تلاشم متفاوت بشه :(
پ.ن: قراره هفته آینده برم مسافرت. یکی از مقاصدمون مشهده. امیدوارم بهم کمک کنه که آروم بشم و با روحیه متفاوت برگردم...